سرنوشت «وَرزا مٌشته» و باور شالیکاران| به دلیل موقعیت مکانی و خاک مناسب شمال کشور، کشت برنج از زمان هخامنشیان و اشکانیان در این منطقه رواج داشته است. برنج در فرهنگ، زبان و آدابورسوم مردم شمال کشور گرهخورده است. «وَرزا مٌشته» برآمده از رسم بینظیری است که بهواسطه کاشت، داشت و برداشت این محصول به وجود آمده است.
همه در شالیزار بهسرعت کار میکردند. انگار عجله داشتند که برداشت برنج سریعتر تمام شود. آخر کار بود و تن شالیزار برهنه شده بود و دیگر بهجز قسمت کمی از خوشهها باقی نمانده بود. همه منتظر بودند تا بتوانند آخرین خوشه برنج را درو کنند. صاحب زمین نیز کار خود را رها کرده بود و در کناری ایستاده بود و از زیر کلاه حصیری خود کارگران را نگاه میکرد. تا اینکه بالاخره تمام شد و یکی با خوشحالی فریاد زد ورزا مشته رو من درو کردم.
عکاس: مجتبی محمدی
خیلی وقت بود که در مورد رسمی که تا حدود 50 سال پیش در روستاهای شمالی بهخصوص گیلان رواج داشت، خوانده بودم. رسمی که تا الآن نیز عدهای به آن پایبند هستند و اجرا میکنند. آن روز شاهد اجرای این رسم از نزدیک بودم.
زمانی که موسم برداشت برنج میشود، شالیکاران اولین خوشه برنج را برای ماکیان خود میریزند و سپس به درو کردن باقی شالیزار میپردازند. هر کس که آخرین دسته خوشه برنج را از شالیزار درو کند، از صاحب زمین هدیه دریافت خواهد کرد و علاوه بر دریافت هدیه این کار برای او کاری ارزشمند است.
سفر با تورهای داخلی و خارجی در کافه گردش
عکاس: مجتبی محمدی
اما چرا این دسته خوشه برنج برای شالیکاران به این اندازه مهم است؟ آن روز به آنجا رفته بودم تا این موضوع را بفهمم. ورزا مشته، آخرین خوشهٔ برنجی است که از شالیزار برداشت میشود. در باور مردم این دسته برنج برکت دارد و باعث باروری و حاصلخیزی زمینشان در سال آتی میشود. آنها این دسته برنج را به خانه میبرند ودر برخی مناطق زنان با آن چیزی شبیه به عروسک میسازند و آن دسته را سروته به دیوار خانه آویزان میکنند و من خود در آنجا بودم زمانی که زنی روستایی به آن خوشه خشک جان می بخشید. او ساقه های برنج را باظرافت تمام مانند گیسوان دختران می بافت تا جای سر و دست عروسک قرار بگیرد و دسته ای از آن را به جای لباس عروسک به صورت برعکس به آن متصل کرد اما در برخی مناطق خود خوشه را به صورت بر عکس بر روی دیوار خانه ها قرار می دهند و تا سال بعد که فصل شخم زدن زمینهایشان فرا رسد، برای برکتخواهی در خانه خود نگه میدارند.
گِیشَه بُری؛ آیینی زیبا در عروسی گیلانی
این خوشهها را میتوان در خیلی از خانههای گیلانی یافت. حتی دریکی از قهوهخانههای بینراهی نیز این خوشههای برنج آویزان به دیوار قهوهخانه را دیده بودم و این نشان اعتقاد وافر مردم این سرزمین به برکت خواهی از خداوند است.
ماه اسفند که زمان شخم زدن زمینها فرامیرسد، زمینداران گاوهای نر خود را به شالیزار میبرند. درگذشته این حیوان اهلی بزرگترین سرمایه یک خانواده روستایی بوده است و هنوز هم برخی خانوادهها گاو را مار (همان مادر) تلفظ میکنند. خانوادهای که گاو نداشت، اقتصادش پویا نبود. برای همین این حیوان در بین روستاییان بسیار باارزش بوده است. زمانی که اسفندماه گاو را برای شخم زدن زمین به بیجار (مزارع برنج) میبرند، ورزا مشته را به گاو نر میخورانند و اعتقاد داشتند که ورزا مشته برای گاو قوت میآورد.
سفر به گیلان؛ سفر به جولانگاه بهار
سرنوشت این خوشه برنج برای من بسیار جالب بود. زمانی که به عنوان آخرین خوشه در زمین درو می شود و زمانی که تبدیل به یک سمبول برکت خواهی بر دیوار خانه ها می شود تا زمانی که به وسیله گاو نر برای قدرت گرفتن خورده می شود، نشان از اهمیت خود در میان شالیزار می دهد. تا 50 سال پیش ورزا ارج و احترام زیادی داشت چراکه نقش برنج در فرهنگ و معیشت گیلان بسیار بااهمیت بوده است. علت برگزاری آیینهای بومی پیرامون برنج به خاطر ریشههای این محصول در فرهنگ مردم است.
با مطالب مجله کافه گردش همراه باشید
این موضوع را میشود در مراحل کاشت، داشت و برداشت، تا نفوذ این واژه در ضربالمثلهای گیلانی دید. ضربالمثلهایی مثل «بج بجه دینه رنگ اوسانه، آدم آدمه دینه فند اوسانه» یعنی برنج برنج را میبیند رنگ برمیدارد، آدم آدم را میبیند فن (زرنگی، مرد رندی) برمیدارد (یاد میگیرد) یا «از دولتی بج سوررفم آب خوره» یعنی به لطف برنج، علف هرزهم سیراب میشود. اما امروزه برخی از مردم بر این باورند که کشت برنج بهصرفه نیست و باکم شدن کشت برنج آدابورسوم مربوط به آن نیز در حال فراموشی هست و جای ورزا مشته های زیبا بر در و دیوار خانه های گیلانی خالی است.